دسته‌بندی‌های خبر: اخبار استان، اخبار برگزیده استان، عرشیان جاوید
تاریخ انتشار : دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 - 10:27
کد خبر : 48677

بوسه خداحافظی فرزند بر مرکب پدر /یک عکس وهزاران حرف …

بوسه خداحافظی فرزند بر مرکب پدر /یک عکس وهزاران حرف …

با همان دست‌های کوچکش در حالی که لباس پلیسی بر تن دارد به علامت احترام یک دست را مقابل سرش گذاشت و منتظر است تا پیکر پاک پدرش وارد مسجد شود…

به گزارش ” پیام خاوران “با یک دست احترام می‌گذارد و با دستی دیگر چشمان بارانیش را پاک می‌کند.  آرزویش این است که مانند پدر پلیس شود، همیشه هر روز بیدار می‌ماند تا پدر از سرکار به خانه باز گردد و او بتواند کلاه پلیسی پدر را بر سر بگذارد و دور خانه دور بزند و اندکی با پدر دزد و پلیس بازی کند، همیشه با افتخار به دوستانش می‌گفت «پدرم پلیس است».

از همان ورودی مسجد امام حسین (ع) تابوت پدر را که می‌بیند به سمتش می‌دود، کسی نمی‌تواند او را آرام کند، در حالی که دیشب تا صبح در کنار تابوت پدر بوده، اما امروز هم گویی هیچ چیز نمی‌تواند قلب کوچکش را آرام کند او تنها ۷ سال دارد، اما امروز به اندازه ۷۰ سال دلش گرفته و برای پدر دلتنگ است.

در آن سوی مسجد هم دختر سه ساله‌اش در حالی که قاب عکس پدر را در دست دارد و چشمان گریانش را پاک می‌کند پدر را با صدای بلند صدا می‌زند.

آری این عکس هزاران حرف دارد  در دلم

آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو…

تو کجایی پدرم …؟!

آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو …

بس که دل تنگ تو ام، از سر شب تا حالا …

آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو …

جانِ من حرف بزن!

امر بفرما پدرم!

آنقدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو…

پدر ای یاد تو آرامش من…!

امشب از کوچه دل تنگی من می گذری؟!

جانِ من زود بیا!

بغلم کن پدرم…!

آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو …

یاد وخاطره این شهید والامقام گرامی باد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.