دلنوشته| ” مهدی جان”؛همه تو را میخوانند…

وقتی به ابتدای جاده جمکران می رسیم می پرسیم ، پس امام ما کی می آید؟ ای جاده نور و روشنایی!ای جاده امید ، پس پناه ما کی می آید؟! اینک نوبت ماست که او را یاری کنیم تا اشتیاق ظهور در انتظارمان نمایان باشد.
به گزارش ” پیام خاوران ” امام خوبان، حالا وقتش رسیده بیایی، همه دست به دعا برداشتند، روز تولدت فرا رسیده ، بیا ، جمکران را ببین، همه تو را میخوانند، همه از دغدغه های روزگار دست برداشته اند و به جمکران آمدهاند، از روزهای قبل به یادت بودهاند تا این روز فرا رسد و به زیارتت بیایند، همه دلتنگ تو هستند و میدانند نگاهشان می کنی، در کنارشان هستی، ولی چشمانش گناهکار نمیگذارد من ، تو را ببینم.
آخر کی انتظار به سر میآید، چهل روز دعای عهد خواندیم و با تو عهد بستیم و هر روز عهد تازه من و تو؛ با صدای غریبانه تو را طلبیدیم و در جست و جوی توهر روز پر کشیدیم، مهدی جان اگر باز هم سال ها در غربت باشیم عهد من و تو هر روز افزون تر میشود و گام هایمان پرامیدتر و همه منتظریم که زودتر بیایی!
وقتی به ابتدای جاده جمکران می رسیم می پرسیم ، پس امام ما کی می آید؟ ای جاده نور و روشنایی!
ای جاده امید ، پس پناه ما کی می آید؟! اینک نوبت ماست که او را یاری کنیم تا اشتیاق ظهور در انتظارمان نمایان باشد.
مهدی جان! ای کاش قبلم را در میآوردی و پیش خود نگاه میداشتی تا مطمئن شوم هیچکس غیر از شما در آن راه نمی یابد وهمیشه به همین اندازه شما را دوست داشته باشم و آنچنان که شایسته اطاعت شما است اطاعت کنم، و برای آمدن شما لحظه شماری کنم. بعضی وقت ها که کمتر به یاد شمار هستم می ترسم ، می ترسم که مبادا! شما را فراموش کرده باشم.
مهدی جان! شیطان را از ذهن من دور کن تا عبودتیم کامل شود و مطیع اوامرشما باشم؛ افکار من را قوی کن تا از وسوسههای شیطان نجات یابم و یادت را در دل من چون آتش شعله ور کن نه مثل شمعی که سوسو می زند و با هر نسیمی و دسیسه ای خاموش شود . این تولد را آخرین تولد بدون حضور خود قرار بده تا ما هم توفیق دیدارت را و خدمت در کنار پرچمت را داشته باشیم.
مهدی جان! به من نظری کن که آن گون که شما می پسندید خود را بسازم که از یاران شما باشم و این لیاقت را به من بده که در دغدغه های زندگی ، شما بالاترین این دغدغه ها باشید، و فقط شما باشید و یاد شما و دعا برای شما ، از اعماق قلبم بارها و بارها می گویم دوستت دارم و افتخار می کنم که مسلمانم و چنین امام خوبی دارم، آن مسلمانی که دوست واقعی شما باشد و جانش را زیر پاهای شما می اندازد، امام خوبان ، همه شما را دوست دارند، حتی بچه ها با شنیدن نام شما احساس خوبی پیدا می کنند، چرا ما لیاقت منتظر واقعی بودن را نداریم ، چرا آنچنان که باید، زمینه و شرایط را برای شما آماده نمی کنیم، شمایی که از همه مهربانتری ، چرا مثل کسی که مهربان زندگی اش که پدر و مادر میباشد، برای نبودن شما و دوری از شما ، زاری و گریه نمیکنیم. آقا جان! بی تابی ما را به آن درجه برسان که یاران واقعی واقعی شما باشیم.
انتهای پیام/
برچسب ها :" مهدی جان"؛همه تو را میخوانند... ، دلنوشته ، نیمه شعبان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰