تاریخ انتشار : دوشنبه 10 دی 1403 - 14:47
کد خبر : 64589

رویای حاج‌قاسم برای بهبود اقتصاد مرزنشینان زیرکوه به بار نشست

رویای حاج‌قاسم برای بهبود اقتصاد مرزنشینان زیرکوه به بار نشست

ابده حاج قاسم به مرزنشینان زیرکوه، این نقطه مرزی را به پسته‌زارهایی مبدل کرد که اکنون معیشت مردمان این حومه را پشتیبانی می‌کند.

به گزارش “پیام خاوران”، هر آفندی را پدافندی است و این مرد میدان رزم نه‌تنها به رمز و رموز پدافندی این سو و آن سوی مرز آگاه بود بلکه آفند آن را نیز به خوبی به هر نقطه‌ای که برای پایش می‌رفت راهبرد و ایده‌اش را به مرزنشینانش می‌داد.به همین واسطه باید از این اسطوره‌ها، از این سوپرمن‌ها به قول جوانان امروزی، در دنیای مبارزه و مقابله با تهاجم اشرار، استکبار و در یک کلام حافظ و پاسدار وطن به‌عنوان مرد اول میدان رزم و مرد اول میدان اقتصاد یاد کرد.

اما صحبت از کدام اسطوره و سپه‌سالار میدان رزم، جهاد، مقابله، مجاهده و… است صحبت از کدام فرمانده میدان رزم و اقتصاد ایران و جهان است؟

فرمانده سایه‌ها

آری صحبت از حاج قاسم سلیمانی است این فرمانده دل‌ها، این سوپر من همه ایرانیان و جهانیان، این فرمانده سایه‌ها است. آن زمان که در پی هلاکت اشرار در شرق ایران‌زمین بود فرماندهانی که مامور به خدمت و همکاری با فرمانده نیروی زمینی قدس سیستان‌و‌بلوچستان و لشکر ۴۴ ثارالله شدند از این سپه‌سالار میدان‌های جنگ تا رزم مقابله با اشرار خاطرات بسیاری به یاد دارند. البته مهم‌ترین آن نیز به ایده‌ای برمی گردد که شکوفایی اقتصادی مرز زیرکوه را در پی داشته است. نقطه‌ای که زمانی بدون هیچ‌گونه‌دار و درختی بود اما اکنون ۴٠٠ هکتار آن زیرکشت پسته خندان قرار دارد تا ایده سردار دل ها اقتصاد مرز را متحول کند.

برای این که از فرمانده سایه‌ها و ایده‌ای که زمینه شکوفایی اقتصاد مرز این نقطه از خراسان جنوبی را درپی داشت بهتر بدانیم باید هم کلام شد با آن‌هایی که در ماموریت‌ها و پایش‌های نوار مرز با فرمانده دل‌ها بوده‌اند. به‌ویژه آن‌هایی که هم مرد میدان جنگ بوده‌اند و هم مرد میدان اسارت آن هم در اردوگاه‌های موصل.

مرد میدان اسارت

بعد از آزادی نیز خط ممتد دفاع و پاسداری از وطن را همچنان ادامه داده‌اند و آن زمان که به دوران فراغت از کار نیز نزدیک شده‌اند با عملی کردن ایده فرمانده خویش اکنون مرد میدان اقتصاد آن هم در مرز‌اند.

علی پردل که آن زمان فرمانده گردان المهدی تیپ ٣ انصار الرضا علیه‌السلام خراسان جنوبی بود یعنی سال‌های ٧١ و ٧٢، ماموریت یافت تا با حاج قاسم سلیمانی که آن زمان فرمانده سپاه قدس نیروی زمینی زاهدان و لشکر ۴۴ ثارالله را عهده‌دار بود، برای مقابله با اشرار همکاری داشته باشد. او نیروهایش در نقطه‌ای با عنوان ماده کاریز مستقر شدند.

اولین‌باری که فرمانده را دید همان زمانی بود که در این نقطه مستقر بودند و به همراه حاج قاسم سوار بر پرنده آهنین (هلی کوپتر) شد تا فرمانده از موقعیت استراتژیکی و نقاط جولان اشرار آن هم در آسمان‌ها برایش بگوید و در همان اوج که قرار داشتند نقاط خطرناک و برو و بیا اشرار را نشان دهد.در ادامه نیز تا زمان ماموریت هر‌چند وقتی فرمانده می‌آمد خود شخصاً از عملیات و نقاط هدف و موقعیت استراتژیکی منطقه برای نیروها می‌گفت.

این ارتباط کاری بسیار بود و تنها محدود به حوضه استحفاظی جنوب خراسان نمی‌شد بلکه کرمان و… را هم در برمی گرفت.

پایش نوار مرز

اما سردار در یکی از این ماموریت‌ها که به بیرجند آمد و با خودرو از آن جا با وی به قائن و از قائن به سنگان خواف رفت تا به پایش نوار مرز بپردازد.

از سنگان خواف نیز جاده مرزی را پیمود تا به شاهرخت زیرکوه رسید و به این نقطه که رسیدند با خبر شدند که پدر سردار احمدی یکی از فرماندهان سپاه در منطقه شاهرخت فوت کرده است سردار گفت حالا که اینجاییم برویم تا هم در مراسم ختم پدر سردار شرکت کنیم و هم از نزدیک تسلی‌بخش دل سردار احمدی باشیم.

در مسیر بازگشت اهالی شاهرخت نیز باخبر شدند از حضور حاج قاسم در منطقه و به همین واسطه همه به دیدار وی آمدند. و در نقطه‌ای هم که اهالی شاهرخت به دیدار سردار آمدند به‌واسطه قرارگیری در بلندی به همه منطقه اشراف داشت، سردار نگاهی به این نقطه که دشتی بدون کشت و زرع بود انداخت و گفت: اگر این منطقه وسیع در کرمان بود همه آن را یک‌دست پسته کاری می‌کردند چون آب‌و‌هوای اینجا برای کاشت پسته بهترین آب‌و‌هواست و همچنین خاک و موقعیت جغرافیایی آن.

اقتصاد مرزنشین

سپس با همراهی اهالی شاهرخت سردار به روستا آمد ضمن شرکت در مراسم ختم پدر سردار احمدی در مسجد شاهرخت که همه اهالی و مهمانان حضور داشتند دوباره این نکته را بازگو کرد و گفت: اقتصاد مرزنشین که تامین باشد هر مرزنشین یک پاسگاه برای حفاظت از مرز به‌حساب می‌آید. همچینن ایده‌ای نیز برای حفاظت و پاسداری از مرزها بیان کرد.همین ایده حاج قاسم سبب شد تا من نیز چند سالی که به بازنشستگی داشتم به موطن خویش آمده و ضمن خرید چند ساعت آب و زمین اقدام به کاشت پسته در این نقطه کنم.

لبخند بر اقتصاد

آن زمان که حاج قاسم این ایده را بیان کرد حتی یک درخت پسته در منطقه مرزی شاهرخت و بارنجگان نبود اما اکنون ۴٠٠ هکتار از این نقاط زیرکشت این میوه خندان است و لبخند بر اقتصاد این نقطه مرزنشین نشانده است.

این پاسدار وطن که اکنون در کسوت بازنشستگی، پاسدار جبهه اقتصادی است به ویژگی‌ها بارز اخلاقی حاج قاسم سلیمانی چون مهربانی، افتادگی و در‌عین‌حال اقتدار وی اشاره می‌کند و دیگر خاطره‌ای که از آن سخن به میان می‌آورد این است که سردار گاهی بی‌خبر و گاهی هم با خبر به نقطه‌ای که مامور به خدمت بودیم می‌آمد.

یک دفعه نیز قرار بود با هلی کوپتر برای سرکشی به منطقه سفر کند که نیروها را برای سان دیدن سردار آماده کردیم و همین‌که هلی کوپتر نشست برای استقبال سردار به سمت هلی کوپتر رفتم. در همین گرد‌و‌خاکی که با نشستن هلی کوپتر به پا شده بود گویا سردار از آن جا به طرف آشپزخانه رفته بود.وقتی گرد‌و‌خاک فروکش کرد از خلبان پرسیدم تنها آمدی مگر سردار همراهتان نبود؟ گفت سردار که همان ابتدا پیاده شد به دور‌و‌بر نگاهی انداخته دیدیم سردار که نیست به سمت آشپزخانه رفتیم دیدم سردار به آشپز گفته برایش چایی بریزد.گفتم سردار نیروها آماده بودند برای سان دیدن شما. گفت: در این هوای گرم لزوم ندارد آن‌ها را اذیت کنید.

ابزار علاقه سردار

پردل به ابراز علاقه خاص سردار به خودش که همچون پدری با فرزندش رفتار می‌کرد اشاره‌ای داشت و این ابراز علاقه سردار به خود به‌واسطه این که جزو آزادگان عنوان کرد.

گاهی وقت‌ها نیز سردار بی‌خبر و تنها با یک راننده آن هم با تو یوتا قرمز رنگی که داشت به سرکشی می‌آمد و اغلب اوقات هم نیروهای حاج قاسم را نمی‌شناختند به او اجازه ورود نمی‌داد که بعد از معرفی می‌فهمیدند که سردار است.

آزاده خبیر

حالا کمی باز می‌گردیم به دوران ابتدای انقلاب و حضور این آزاده ٨ سال دفاع مقدس که با شکل‌گیری سپاه پاسداران در زیرکوه به عضویت این نهاد در سال ۵٩ درآمد و سال ۶١ هم به جبهه اعزام شد.

در اولین اعزامش ٣ ماه در جبهه حضور داشت.سال ۶٢ نیز دوباره به جبهه اعزام شد که در عملیات خیبر یعنی ۴ اسفند سال ۶٢ به‌دست نیروهای بعثی عراق اسیر شد.

اسارت این آزاده خیبر نیز تا ٢٠ مرداد سال ۶٩ ادامه یافت و یک سال بعد از اسارت را هم در مرخصی بود و از سال ٧١ در تیپ ٣ انصار الرضا علیه‌السلام خراسان جنوبی مشغول به‌کار شد.سال ٨٢ نیز به بازنشستگی نائل آمد. دوران اسارتش را در اردوگاه موصل ٢ بود و تنها مزیتی که این اردوگاه داشت این بود که اسرا بعد از دوسال پراکنده نشده و به اردوگاه‌های دیگر منتقل نشدند و همه باهم در دوران اسارت بودند.

خاطرات دوران اسارت این آزاده خیبر نیز در قالب کتابی با عنوان «اوستاعلی» منتشر شده است. این آزاده برای این که در دوران اسارت نامش لو نرود وقتی که در اردوگاه نامش را خواندند پاسخی نداد و چون همان زمان نیز پرونده‌ای با عنوان رضا هزاره پیدا شده بود در همه دوران اسارت را با همین اسم و فامیل به‌پایان رساند.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۰۲

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.