خواب عروسکها/از بیرجند تا غزه دردتان را به جان میخرم
- کدخبر: 58334
- شنبه ۲۰ اسفند ۰۱ - 16:36
خواستم برای این روزهای غزه، حرفی و شعری گفته باشم، قلم از حرکت ایستاد و واژههای شجاعت، مردانگی، حب الوطن، ارزش های انسانی و دینی نمود پیدا کرد و من، عاجز از نوشتن شدم. فقط آمدم تا بگویم از بیرجند تاغزه قلبم پیش شماست.
به گزارش “پیام خاوران“،به یاد آنان که شب ها با صدای لالایی گلوله ،در آغوش گرسنگی و درد آرام می گیرند و صبح با نوازش تیر وترکش به آفتاب وآتش سلام میدهند، به نام آزادی برای کودکان غزه…به معصومیتشان..
خواستم برای این روزهای غزه، حرفی و شعری گفته باشم، کلمات کم آوردند و قلم از حرکت ایستاد و واژه های شجاعت، مردانگی، حب الوطن، ارزش های انسانی و دینی نمود پیدا کردند و من، عاجز از نوشتن شدم.
مسجد را بمباران می کنند اما در سایه ویرانه هایش نماز جماعت پربا می شود یعنی خدا هست و دیگر هیچ…
بیمارستان بمباران می شود و هزاران نفر به شهادت می رسند اما موشک شلیک می شود تا ثابت کند هنوز رزمنده هست، غیرت هست. شجاعت هست چون خدا هست و دیگر هیچ …
مجروحین را به بیمارستان می آورند. مجروح کودک است اما امکانات دارویی، امکانات بیهوشی و آرام بخش نیست و کودک زیر تیغ جراحی قرآن می خواند تا درد را تاب بیاورد، ایمان و اعتقاد هست. چون خدا هست و دیگر هیچ …
از خودم می پرسم؛ من کجای کارم؟ و دیگران کجایند؟ هرچند غیرت هست، مردانگی هست، شجاعت هست، پایمردی هست، ایمان هست و اعتقاد به جهاد. مگر نه این که خداوند فرموده؛آن تنصرالله ینصروا کم و یثبت اقدامکم… پس خدا هست و دیگر هیچ ..
سالهاست که کودکان و نوجوانان فلسطینی، رویاهای خود را به دست فراموشی سپردهاند، خنده را تنها بر صورت عروسکهایشان دیدهاند و بر چهره کودکانهشان جز غباری از غم و رنج و درد از دستدادنهای پیاپی نقش نبسته است.
شاید اولین باری نباشد که روز جهانی کودک در غباری غلیظ از خشونت عریان برگزار میشود اما یقینا غم انگیزترین و حسرتبار ترین یادمان سالانهای است که برای کودکان، این فانوس داران امید و آفرینشگری برپا میشود. وقتی 64 سال پیش، در 20 نوامبر سال 1959 نمایندگان کشورهای جهان در صحن سازمان ملل، شادمان و سرخوشان پای بیانیه حقوق کودک را مهر کردند تا بر وظیفه خود در تأمین امنیت و سلامت و سیری کودکان گواهی بدهند کسی گمان نمیکرد روزی خواهد آمد که درست در روز جهانی کودک، روزانه 120 کودک زیر شلاقهای خشونت برهنه دولتی تبهکار جان بسپارند و روی دست پدران و مادران محزون و داغ چشیده، سوژه عکس تصویربرداران بشوند.
باریکه غزه، امروز آن گمان تلخ را برای دیرباورترین ناظران جهانی هم به یک واقعیت مشهود تبدیل کرد. امسال بهتر است در چنین ایامی به یاد کودکان مظلوم غزه، روز جهانی کودک کشی به جهانیان معرفی شود.
درحالی روز کودک یک تاریخ رسمی است که هر ساله بهافتخار کودکان جشن گرفته میشود؛ این تاریخ در کشورهای مختلف متفاوت است و درحالیکه جهانیان در آن روز بیدار میشوند تا این روز را جشن بگیرند در سراسر این کره خاکی کودکانی هستند که برگزاری چنین روزی برای آنها یک شوخی تلخ و گزنده است. در دنیایی زیست میکنیم که روز جهانی حقوق کودک همزمان است با کودک کشی در یک سرزمینی که بهزور برای بیش از هفت دهه است که اشغال شده است.!
اما در روز کودک، کودکان غزه وحشتزده از صدای توپ و بمباران از خواب بیدار خواهند شد و از خود این پرسش را خواهند کرد که چرا زنگ بیداری آنها برای برگزاری جشن کودک تا این حد گوشخراش است؟!
برای سران تلآویو یک کودک فلسطینی یک نیروی بالقوه برای مقاومت است و کشتن آن در واقع از بین بردن یک عضوی از نیروهای مقاومت است پیش از آنکه اسلحه به دست بگیرد.
در یکی از برنامههای تلویزیونی از کودکی فلسطینی سوال میشود که اگر بزرگ شدی چهکاره خواهی شد؟ او در پاسخ او به مجری که این پرسش را مطرح میکند پاسخ بسیار جالبی میدهد که بیانگر عمق فاجعهای است که در سرزمینهای اشغالی در جریان است. کودک با آرامشی مثالزدنی میگوید “یک کودک فلسطینی هیچوقت بزرگ نمیشود و قبل از اینکه به مرحله انتخاب شغل برسد میمیرد..! ”
یکی از چالشهایی که این روزها کودکان فلسطینی با آن روبهرو هستند عدم حمایت سازمانهای بینالمللی مربوطه از حقوق آنهاست. یونیسف یک سازمان جهانی است که به امور کودکان میپردازد. بیش از ۶۰ سال از تأسیس این نهاد میگذرد و به مرجع اول سازمانهای دولتی و غیردولتی تبدیل شدهاست و بیش از هر سازمان دیگری به جمعآوری اطلاعات و تحقیق در مورد کودکان اهتمام دارد.
سکوت مرگبار و عجیب کشورهای مسلمان و مدعیان حقوق بشر در مقابل فجایع انسانی که در نوار غزه در حال رخ دادن است، انگشت حیرت بر دهان و غم سنگین و کشنده بر دل همه آزادگان و نوعدوستان جهان می گذارد و هر مسلمان آزاده ای را به یاد جمله معروف سرورآزادگان دو عالم، حسین بن علی (ع) می اندازد که در میان لشکر به ظاهر مسلمان یزید (لعنت الله علیه)، فرمود: «هل من ناصر ینصرنی» ( آیا کمک کننده ای هست که مرا یاری کند؟)
اما حتی همین امروز هم اگر صدای منفور موشکها و راکتها و پهپادها خاموش شود و همه چیز به روال عادی بازگردد بازهم غزه صدای شادمان و امیدوار هزاران تن از کودکانش را کم دارد. صدای کودکان نغمه امید است چنانکه صدای بزرگسالان نفیر انتقام. تاریخ به ما آموخته است که صدای امید از صدای انتقام ماندگارتر است ولو اینکه مخالفانی زره پوش و سلاح بر دوش داشته باشد. غزه اینک جلد دوم از کتاب تلخ «خاطرات ظلمت» است که نژادپرستان صهیونیست نویسندهاش هستند. جلد اولش را نژادپرستان نازی در خلال جنگ جهانی دوم نوشته بودند.
شما همیشه جایگاه ویژه ای در قلب ما خواهید داشت. کودکانی که مقاومت می کنند و تلاش می کنند تا با آزمایش ها و سختی ها روبرو شوند. شما نماد ایمان، شجاعت و امید هستید. ما مردم ایران شما را دوست داریم و همیشه برای آرامشتان دعا می کنیم. ما می دانیم که زندگی در غزه پر از ناراحتی ها و سختی ها است، اما شما به عنوان کودکانی با آرزوهای بزرگ به ما یادآوری می کنید که عشق، امید و انسانیت هنوز در جهان وجود دارد.
لبخند شما قدرت شگفت انگیز قلب های کوچک شما را نشان می دهد. شما به ما یاد می دهیم که چگونه بر مشکلات غلبه کنید و با عشق و اراده تمام پیش بروید.
جدا از شادی و لبخند گاهی غم و درد هم می تواند ذهن شما را به خود مشغول کند. اما ناامید نشوید. ما به شما ایمان داریم و به شجاعت و اراده شما افتخار می کنیم. ما با قلب های پر از امید و دعا برای صلح و آرامش در غزه و سراسر جهان از شما مراقبت می کنیم.
بهار انصاری
انتهای پیام/102
چاپ و دانلود PDF
ارسال نظر