«ذوالفقار بیتانه » نامی که جاودانه شد

«ذوالفقار بیتانه» استاد عرصه موسیقی مقامی و آیینی خراسان جنوبی که عمری را صرف ساختن و نواختن سازهای سنتی کرد، با اهدای عضو به پنج بیمار جاودانه شد.

به گزارش “پیام خاوران ” بیتانه سال ۱۳۴۰ در خانه‌ای با صفا در محله‌ای قدیمی از شهر فردوس به دنیا آمد، از همان روز نخست تولد، گریه‌اش با صدای تیشه‌های پدرش بر کنده چوب درخت توت که کاسه دوتار را از آن می‌ساخت در آمیخت و تا پایان نوزادی با نوای زخمه‌هایش بر سیم‌های ساز همراه شد.

از آنجایی که پدرش تار، سه تار، نی‌لبک و دو تار می‌ساخت و دستی در نواختن سازهای سیمی (زهی) داشت ذوالفقار بیتانه با صدای ساختن و نواختن ساز بزرگ شد.

ذوالفقار از سن هفت سالگی میراث‌دار هنری بود که هفت نسل این خانواده دنبال کرده بودند، از همین سن کم دوتار را در آغوش گرفت و به طور جدی شروع به نواختن کرد، در طول دوره نوجوانی مقام‌های گوناگون موسیقی خراسان را فرا گرفت و با تشویق و زیر نظر پدرش ساختن ساز را هم آغاز کرد.

جوانی‌اش را در هنر سازسازی نه به عنوان یک شغل، بلکه بیشتر تلفیقی از هنر، عشق و لذتی درونی گذراند، صدای اره‌های چوب‌بری و سنباده‌کشی از کارگاه آنها به گوش رهگذران می‌رسید همچنین پس از اتمام مراحل ساخت نیز صدای ساز هم برای آزمایش آن بلند می‌شد.

ذوالفقار سال ۱۳۷۱ پدرش را از دست داد و از آن به بعد به تنهایی کارگاه را اداره می‌کرد، کاسه دو تار را با چوب توت یا شاه توت و دسته‌اش را از چوب زردآلو یا عناب می‌ساخت.

در تمام این سال‌ها چراغ موسیقی ناحیه فردوس را روشن نگه داشت، بیش از صدها شاگرد موسیقی دوتار تربیت کرد که بیشتر دانشجویان غیربومی شهرستان فردوس بودند تا اینکه روز به روز از علاقه مندان و متقاضیان به سازهای سنتی کم و کمتر شد و به ناچار سال ۱۳۸۸ مجبور شد کارگاه را ببندد.

اما صدای سازش چون آسمان کویر شفاف بود و چون نسیمی که در شاخ و برگ درختان باغ می‌افتاد، گوش نواز.

سال‌ها بود مردم فردوس پای نوای ساز و اجرای مقام‌هایی چون «نوایی»، «سبز پری»، «کبک زری»، «دولا» و «جمشیدی» استاد ذوالفقار بیتانه می‌نشستند و از این موسیقی‌ها لذت می‌برند.

بی‌مهری مسئولان سبب شده بود عده‌ای از نوازندگان شهرستان فردوس به استان‌ها و شهرهای دیگر کوچ کنند و در جشنواره‌های مختلف خوش بدرخشند، ذوالفقار بیتانه حدود ۵۰ سال در این شهرستان ساز زد اما در سال‌های اخیر مورد کم‌توجهی قرار گرفته بود.

هنرمند و نوازنده موسیقی مقامی خراسان جنوبی در حالی از هنر و حرفه اصلی‌اش دور شد که سال‌های نه چندان دور جمعیت انبوهی از مردم فردوس برای دیدن نوازندگی او به پارک دلگشا یا ملت می رفتند و ساعت‌ها به نوای دوتار گوش می‌سپردند.

بیشتر بخوانید   اختصاص ارز مورد نیاز برای اجرای طرح توسعه کویرتایر ضروری است/کویرتایر الگوی موفق کارآفرینی ونماد بارز اقتصاد مقاومتی

بیتانه در جشنواره‌های مختلف موسیقی مقامی در استان خراسان جنوبی و کشور صاحب رتبه و منزلت بود و از گنجینه‌های خاص موسیقی خراسان بزرگ محسوب می‌شود که پنجه او حلقه وصل موسیقی شرق خراسان بزرگ و جنوب آن بوده است.

موسیقی نواحی شرق، مرکز و جنوب خراسان به هم نزدیک است و در این میان مقام‌ها و نغمه‌های شهرستان فردوس و تربت جام بسیار شبیه هم هستند اما برخی مقام‌ها مختص شهرستان فردوس بودند که در دیگر مناطق کشور یافت نمی‌شوند.

کوه، دشت، بیابان، آدم‌ها، داستان‌ها و فرهنگ هر ناحیه است که موسیقی مختص آن جا را می‌سازد مقام‌هایی مانند «ورقه»، «چکه» و «دولا» که همه یک داستان پشت سرشان دارند که در خاطره مردم ماندگار شده‌اند در این میان مقام «دولا» محبوبیتی ویژه دارد.

دولا نیایش باران در فردوس

بر اساس آنچه از بزرگان شهرستان فردوس نقل شده است داستان «دولا» به حدود ۷۰ سال پیش بر می‌گردد. آن زمان ۲ برادر که خیلی فقیر و بی چیز بوده‌اند، در فردوس سرنا و دهل می‌زده‌اند. نام یکی از آن ها یدالله بوده که مردم او را به نام دولا صدا می زنده‌اند.

یک سال خشکسالی عجیب و سختی منطقه را فرا می‌گیرد و زندگی را بر همه سخت و تنگ می‌کند. مردم از آخوند «ملا اکبر» که صاحب کرامت بوده و می‌گفته‌اند کفش‌هایش جلوی پایش جفت می‌شده است، می‌خواهند تا امامت نماز باران را بر عهده بگیرد و با مردم دعا بخواند.

صبح یک روز، مردم پشت سر ملا اکبر به بیابان می‌روند تا نماز طلب باران بخوانند، اما اتفاقی نمی‌افتد. بعد از مدتی که آنان مأیوس می‌شوند، حوالی ظهر راه برگشت به شهر را در پیش می‌گیرند. در آن فضای ناامیدی و نگرانی، دو برادر نوازنده به مردم می‌گویند حالا ما می‌رویم به تپه «چین چه» تا با سازهایمان طلب باران کنیم. جمعیت آنان را مسخره می‌کند و حرفشان را جدی نمی‌گیرد.

با این حال آنان سرنا و دهل خود را بر می‌دارند و راهی می‌شوند. عده ای از جوانان شهر هم همراه آنان می‌شوند و در راه دائم نیش و کنایه می‌زنند و مسخره‌شان می‌کنند. دو برادر به نوغاب فردوس می‌رسند، آن جا وضو می‌گیرند و راهشان را ادامه می‌دهند. آن جوانان با رقص و ادا در آوردن، آنان را همراهی می‌کنند و دائم می‌گویند وقتی ملا اکبر نتوانسته باران بیاورد، این دو را ببین که چه ادعای گزافی دارند.

می‌روند تا می‌رسند به تپه «چین چه» که آن جا دولا رو به جمعیت می‌گوید: اگر تا آن لحظه هر کاری کرده و رقصیده‌اند، دیگر برگردند، چرا که او و برادرش تنها باید روی تپه بروند و باران را بیاورند. آن دو بالا می‌روند و رو به قبله نماز می‌خوانند. بعدش دولا در سرنا می‌دمد و برادرش دهل می‌زند.

بیشتر بخوانید   نوبت دهی تامین اجتماعی روی خط مشغولی

آنان ساعت‌ها می‌نوازند تا این که غروب آفتاب نزدیک می‌شود. شاهدان ماجرا تعریف می‌کنند که نزدیک‌های عصر، کم کم هوا متغیر می‌شود، گرد و خاک عجیبی به پا می‌خیزد و آسمان و زمین پر از غبار می‌شود. با این حال دولا دست از سرنا زدن نمی‌کشد. آن قدر توفان شدید می‌شود و گرد و خاک آسمان را می‌گیرد که چشم چشم را نمی‌بیند.

بعد از نیم ساعت، ابرهای سیاه تمام آسمان را می‌گیرند و خیلی زود باران شروع به باریدن می‌کند. مردم می‌گویند قطره های باران آن قدر درشت بوده که یک نعلبکی را پر می‌کرده و تا آن روز کسی مثل آن ندیده و بعد از آن هم تکرار نشده است.

با وجود آن که باران شدید به کوهپایه می‌زند و آب از ارتفاع سرازیر می‌شود، دولا باز هم دست از سرنا زدن نمی‌کشد. برادرش داد می‌زند تا قبل از این که رودخانه پر آب شود و راه برگشت را ببندد، باید برگردند، اما دولا گوشش بدهکار نیست. او ساعتی در زیر باران باز هم به ساز زدن ادامه می‌دهد. برادرش از جوانان پایین تپه کمک می‌خواهد و به یاری آنان دولا را که حسابی خیس شده است، بر می‌گرداند. آنان به سختی از مسیر رودخانه که یک ساعته پر آب و خروشان شده می‌گذرند و خودشان را به شهر می‌رسانند.

آن شب باران تا صبح می‌بارد و دشت‌ها و مراتع را سیراب می‌کند. در حالی که دو سه روز بعد، طبیعت خشک منطقه جانی دوباره می‌گیرد و همه جا سبز می‌شود، دولا بر اثر سرما خوردگی شدید و سینه پهلو کردن می‌میرد. مقام «دولا» از آن زمان جاودانه می‌شود که اوایل تنها با سرنا زده می‌شده و اما به مرور با دوتار هم نواخته شده است.

یکی از شاگردان ذوالفقار بیتانه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: تسلط وی بر مقام‌های شرق و آگاهی‌اش بر ریتم‌ها و نغمه های خراسان از او استادی چیره‌دست و صاحب سبک ساخته بود.

بیتانه حلقه وصل موسیقی شرق به جنوب خراسان

«کاظم ایمان‌طلب» افزود: پنجه ذوالفقار بیتانه ابداعی و ترکیبی بود که می‌توان از او به عنوان حلقه وصل موسیقی شرق به جنوب خراسان یاد کرد چون او هم مقام‌های شرق و هم نغمه‌های جنوب خراسان را می‌شناخت.

وی بیان کرد: موسیقی خراسان جنوبی بادی و ساز اصلی ما نی و سُرنا است اما اینکه ذوالفقار توانسته ملودی‌های سازی و بادی را مانند «دولا»، «چکه»، «دوره» و سایر را با دوتار بنوازد جزو هوش و استعداد وی بوده است.

بیشتر بخوانید   نوسازی بافت‌های فرسوده خراسان جنوبی گرفتار در پیچ و خم تسهیلات

دانشجو دکترای هنرهای زیبای خراسان جنوبی با بیان اینکه یکی از تکنیک‌های ذوالفقار گسترش مقام بود، تصریح کرد: بیتانه مقام یک یا دو دقیقه‌ای را تا یک ربع می‌نواخت یعنی گردش پرده‌گردانی در مقام او بالا بود.

وی عنوان کرد: استاد بیتانه ریزپنجه خیلی تخصصی و معروفی داشت که فوت کوزه‌گری وی بود که هیچکس نتوانست آن را بنوازد.

ایمان‌طلب با اشاره به مقام «دولا» گفت: این ملودی خیلی وقت پیش گم شده بود که ذوالفقار آن را زنده کرد، همچنین او در ساز تار، کاسه ویژه خودش را داشت و قالب دوتار او نیز مربوط به اجدادش بوده است.

وی ادامه داد: دو تا از پسرهای ذوالفقار بیتانه تا حدودی به هنر موسیقی روی آورده‌اند اما نه به گونه‌ای که بتوانند هنر اجدادی خود را ادامه دهند.

وی که خود را مرید استاد بیتانه معرفی می‌کند ادامه داد: در کارهای پژوهشگری موسیقی، پایان نامه و تحقیقات دانشگاهی خود استاد ذوالفقار را منبع اصلی می‌دانستم.

ایمان‌طلب با اشاره به اینکه استاد بیتانه در استان مورد حمایت قرار نگرفت تاکید کرد: مسئولان فرهنگی استان باید مقداری از موسیقی خراسان جنوبی دفاع کنند چون موسیقی‌های ترکیبی مقامی بسیار خوبی داریم.

وی ادامه داد: در موسیقی مقامی خراسان جنوبی کم‌کاری فراوانی شده، انگار برای مسئولان استان فرزند ناخلفی است که نباید دیده شود در نتیجه امثال بیتانه‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند.

استاد ذوالفقار بیتانه از سوی کمیته ثبت ملی میراث فرهنگی ناملموس در فهرست هنرمندان حامل میراث فرهنگی در فهرست گنجینه‌های زنده بشری قرار گرفته بود و یکی از میراث‌داران موسیقی خراسان و سازنده سازهای سنتی این منطقه است.

وی چندی پیش در حادثه رانندگی از ناحیه سر مصدوم شد که پس از عمل جراحی به کما رفت و در بخش آی سی یو (مراقبت های ویژه) بیمارستان شهید چمران فردوس بستری شد اما تلاش برای بهبودی این هنرمند نتیجه‌بخش نبود و دچار مرگ مغزی شده و سرانجام چشم از جهان فروبست.

زنده یاد بیتانه، یکشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۳ از بیمارستان شهید دکتر چمران فردوس به بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان پیوند اعضا منتصریه مشهد منتقل شد و تحت عمل جراحی اهدا عضو قرار گرفت و با اهدای عضو به پنج بیمار جان دوباره بخشید.

وی در زمره استادان به نام موسیقی خراسان جنوبی است و نام او در صفحه ۲۷۸ اطلس فرهنگی – هنری خراسان ذکر شده است.

منبع : ایرنا

انتهای پیام/

چاپ و دانلود PDF

ارسال نظر

دیدگاه خود را بیان کنید :

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*

پربازدید ترین خبرها